هر آن گاه که در زندگانیام خود را در اندیشهات تسلی دادهام در خود نگریستم و احساساتم را به بند کشیدم تا دگر از فرط جهالت و نادانی، سعادت را اسیر این کوچه بازار نگردانم؛ آنگاه که خود را در دریای جاودان نهاد دیدم دگر هیچ فکرم را آشفته نگرداند جز آنکه امانت الهی را از یاد بردم و ذلت را عزت خویش دانستم.
پروردگارا: سپاست گویم بیکران. مرا کتابی دادهای جاودان، برهان و حجتی است بر دل هر انس و جان، دگر مرا چه غم باشد جز شکری بیکران.
پا نهادهام بر در خانهاش چو در جستجوی خویش بودم صفحات را یکی پس از دیگری ورق میزدم و شکی در نهان وجودم نبود.
میدانستم که آنچه تو برای بندهات بخواهی بهترین است و باور داشتم که هیچ پاسخی عاشقانهتر و شیرینتر از پاسخ تو به بندهاش نخواهد بود.
در اولین صفحهی قرآن نگاهم به این جمله نورانی شد « اهدنا الصراط المستقیم» قدری درنگ کردم براستی دانستم میهمان خانهای شدم که صراط مستقیم اولین تلنگر برای حیات و عزت من خواهد بود پس پروردگارا: ما را بر صراط مستقیم مستدام بدار.
خود را در قرآن این گونه یافتم که صداقت، عدل، دوستی، یک دلی، برابری، تنها شعار من نباشد بلکه پارچه شعری باشد که در زندگیام زمزمه وار آن را تکرار و مهری بر دل و جانم باشد تا هر آنجا که کج روم مرا حافظ و نگهبان باشد.
از شاخهی تو هیچ کس بینصیب نگردید ای بهار جاودانی جز آنکه بخیل باشد، تکیه بر تو تکیه بر خوبیهاست و فلسفهی تو دریای بیکرانیست از بخششها و خوبیها که مرا بر آن میدارد تا همچون تو از بخششها سخن بگویم. خود را در تو این گونه یافتم سخن را به نرمی جاری دارم همان گونه که فرمودی« فقولا له قولا لینا» سزد مرا به نیکی سخن گفتن، که نیکی بود سرمایهی زیستن.
آموختهام که زندگی اگر از مجرای قرآن نگذرد پوچ و بیهوده است و زمانی مفهوم زندگی جریان پیدا میکند که مأنوس با قرآن باشد.
خود را در قرآن این گونه یافتهام؛ آنگاه که در آسمان ظلمت، یأس و ناامیدی مرا در جستجوی قطرهای آب، به چمن زاری خشک کشاند از دریای بیکران امید مرا خواندی « فاصبر صبرا جمیلا» صبر را پیشه سازم و باز دستهایم را به سوی معبودم دراز کنم... از تو آموختهام « اَ لیس الله بکاف عبده» شرمسارم ای پروردگار جهانیان، اگر لغزیدم و سست شدم هر آنگاه که نا امیدی بر جانم پنجه افکند؛ با این که میدانستم تو در کنار منی... به من آموختی توکل باشد اندوختهی زندگیام و صبر باشد پیشهی راهم.
خدایا هر چه بیشتر همسفر زندگیام را میشناسم بیشتر خود را غرق الطاف و محبت های بیکران تو میبینم. خود را این گونه یافتم که باید حجابم محفظهی معاد، کلامم قرآن، مسیرم ایمان، راهم اسلام، دیدگانم حقانیت، و هدفم رضایت پروردگارم باشد.
پرودگارا: دلهای ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و به ما از لطف خود رحمتی عطا بفرما که تویی بسیار بخشنده (آل عمران).
نظرات